عکست را روی طاقچه گذاشتم
یادت را اما به دلم می آویزم
یادت بوی باران می دهد
***
دیشب خواب دیدم که برگشتی
تو بودی، مادر هم بود
روی ایوان لالایی می خواند برایت
و یکی یکی گلوله های تنت را در می آورد و زخم هایت را مرهم می گذاشت
مانده بود با زخم های دلت چه کند
خواب دیدم که دوباره لبخند میزدی
از اخرین لبخندت میدانی چند شب و چند روز می گذرد؟
***
کاش دنیا را از نو می نوشتند
تو می ماندی
مادر نمی رفت
و هیچ جنگی خواب دخترکان سرزمینمان را آشفته نمی کرد
شهدا را یاد کنیم باذکر صلوات برمحمدوآل محمد(ص)